هلیا خانوم ما
هلیا خانوم ما این روزا.. شب مهمونی بابا بزرگ می خوایم بریم فرودگاه دنبال باباجون.. اول صبحی نمی دونم چرا اینقدر اخم داری مامان جون!؟ اینجا هم لباس مشکلی تنت کردم اما نذاشتی عکس بندازم فقط شلوارک مشکی ات معلومه می خوایم بریم هیئت.. ...
نویسنده :
مهربان
0:27